صفحه نخست

ايميل ما

آرشیو مطالب

لينك آر اس اس

عناوین مطالب وبلاگ

پروفایل مدیر وبلاگ

طراح قالب

:: صفحه نخست
::
ايميل ما
::
آرشیو مطالب
::
پروفایل مدیر وبلاگ
::
لينك آر اس اس
::
عناوین مطالب وبلاگ
::
طراح قالب

تمام لينکها تماس با ما


نويسندگان :
:: خادم المهدی (عج)

آمار بازديد :

:: تعداد بازديدها:
:: کاربر: Admin

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 42
بازدید ماه : 363
بازدید کل : 56599
تعداد مطالب : 133
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


Alternative content









.

پرده خوش امد گویی GET COD

.


☼ ساخت کد صوتی ادعیه برای وبلاگ ☼

جوان ناب

Online User








پيام مديريت وبلاگ : با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، به وبلاگ من خوش آمديد .لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وبلاگ ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما در بهتر شدن كيفيت مطالب وبلاگ کمک کنید .


گوش الاغي، نمايي جديد از تهاجم فرهنگي

 

 

مدّت زمان کوتاهی است که در کشور عزیزمان ایران، یک «عمل زیبایی» مد شده است که انسان را به شگفتی و تعجب وا داشته است.  عملی که الاغ یکی از منابع الهام طراحان مد و زیبایی در دنیا قرار گرفته است و آن عمل زیبایی گوش به نام «گوش الاغی» می‌باشد که در بین جوانان مرفه ایرانی شیوع پیدا کرده است، هر چند این عمل زیبایی به تازگی در ایران رواج یافته است، اما شروع آن در سال‌های گذشته در آمریکا و اروپا بوده است که روزنامه هافینگتون‌پست در سال 2011 از این نوع عمل، به  «گوش‌های جنّی» یاد کرده است.[1]

نکته بسیار مهم و قابل تأمل، آمارهای بسیار وخیم و تکان دهنده در رشد و افزایش عمل‌های زیبایی به خصوص عمل بینی در بین جوانان می‌باشد، که متاسفانه طبق آمار انجمن تحقیقات راینولوژی ایران، سالانه بیش از ۸۰ هزار جراحی زیبایی بینی در کشور، انجام می‌گیرد که به نسبت جمعیت، چیزی حدود هفت برابر کشور آمریکا می‌باشد. بر اساس تحقیقات صورت گرفته، ۵۰ درصد مراجعان برای انجام جراحی بینی واقعاً نیازی به این عمل ندارند، که سنّ اغلب افرادی که اقدام به عمل زیبایی می‌کنند، در بین 17 تا 25 سالگی می‌باشد.[2]

علت عمده گرایش جوانان به عمل‌های زیبایی، نقص ظاهری نیست، بلکه علت اساسی را باید در مشکلات روحی، روانی و ذهنی جستجو کرد. اغلب کسانی‌که به عمل‌های زیبایی دست می‌زنند از تصویر ذهنی خود، ناراضی بوده و با آن مشکل دارند به بیان دیگر از عدم اعتماد به نفس و خلأ شخصیتی خود، رنج ‌می‌برند که چشم‌ و هم‌چشمی‌ها و مطرح شدن در جمع اقوام و دوستان و گرایش به نیازهای کاذب جامعه، یکی دیگر از علت‌های این اقدام است که همه این‌ها به عدم عزّت نفس و همان عدم درک صحیح از شخصیت وجودی و حقیقت انسانی خود، بر‌می‌گردد.

 



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در 8 ارديبهشت 1394


معامله با خدا

آقای مجتهدی تهرانی نقل کرده است که آیة الله حاج میرزا علی مشکینی فرمودند: در ایامی که تحصیل می کردم؛ یک روز 5 ریال بیشتر پول نداشتم. روزی در خیابان راه می رفتم یکی از طلاب به من رسید و گفت: 5 ریال داری به من قرض بدهی؟ با خود گفتم: اگر این پول را به او بدهم خود بی پول می مانم. ولی با خود فکر کردم که کار این بنده خدا را راه می اندازم؛ خداوند کریم است. پول را به او دادم. چند قدمی که رفتم؛ یکی از همشهری های من، از اهالی مشکین شهر به بنده رسید؛ با هم مصافحه کردیم. موقع خداحافظی پولی در دست من گذاشت و رفت. چون نگاه کردم؛ دیدم 5 تومان است.

باز یکی از طلاب به من رسید و از من 5 تومان قرض خواست. این دفعه نیز گفتم خدا کریم است. اکنون که این آقا معطل است؛ کار او را راه بیندازم. پول را به او دادم. چون مقداری جلوتر رفتم؛ یکی دیگر از همشهری های خود را دیدم. پس از مصافحه و احوالپرسی موقع خدا حافظی، پولی در دست من گذاشت و رفت. چند قدم جلوتر رفتم نگاه کردم دیدم 50 تومان است.

ناگاه یاد این آیه شریفه افتادم که «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها»(انعام، آیه 160) یعنی هر کس عمل نیکی انجام دهد ما ده برابر به او پاداش می دهیم. دیدم بار اول 5 ریال داشتم. چون به یک نیازمندی قرض دادم؛ 50 ریال خدای کریم رساند و چون 50 ریال را قرض دادم؛ خداوند کریم در عوض 50 تومان یعنی درست ده برابر رسانید.

ایشان فرمودند هر چه منتظر شدم و دعا کردم که کسی پیدا شود این 50 تومان را قرض بگیرد بلکه 500 تومان شود دعایم مستجاب نشد.

                                               مردان علم در میدان عمل، جلد 6، اثر سيد نعمت الله حسينی


نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در 8 ارديبهشت 1394


چرا شرکت کردن در راهپیمایی ۲۲ بهمن مهم است؟

۳۶ سال از انقلاب اسلامی ایران گذشت. ۳۶ سال شعار دادیم، به بعضی از اهداف انقلاب اسلامی مان دست یافتیم و برای دستیابی به بعضی دیگر سخت در تلاش هستیم. اما سوالی مطرح است: چرا باید برای آن چه که سال ها از حصول اش می گذرد یعنی لفظ " انقلاب اسلامی" دوباره به خیابان بیاییم و "شعار بدهیم" ؟

این سوال پاسخ های زیادی دارد یکی این است که تکرار شعار، گفتمان ساز است. وقتی بعد از۳۶ سال مجددا یک صدا با وحدت کلمه فریاد می زنیم "استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی" یعنی استقلال ایران به اندازه ای مهم است که خون برایش داده ایم آن هم نه خون تصادفی . خون بهترین جوانان و پیران این کشور پای دانه حکومت اسلامی ریخته شده است، نگاه نکنید به امروز که خون مصطفی احمدی روشن درخت تنومند و پر ریشه جمهوری اسلامی را سیراب می کند. روزی کسانی با از خودگذشتگی و تنها سلاح شان یعنی "الله اکبر" به جنگ همه دنیای کفر برخواستند. امیدشان به خدا بود اما ته دلشان شاید هرگز امروز ایران اسلامی را تصور می کردنند.

برای احترام و گرامیداشت یاد آنها می آییم و با صفوف به هم پیوسته اعلام می کنیم ما هم حاضریم برای اهداف آنها، خون بدهیم، فداکاری کنیم و سختی ها را تحمل کنیم.

پس شعار دادن چندان بی فایده هم نیست. اگر ۳۶ سال مداوم شعار هایمان را تکرار نمی کردیم شاید امروز در یکی از پیچ های تاریخی راه را به اشتباه رفته بودیم و انقلاب اسلامی در یکی از گردنه های سخت دوران از دست رفته بود.

شعار دادن و اعلام آمادگی این قدر مهم است که دشمن را وادار می کند دست به هجو و تخریب عقلانیت خود بزند. یک روز صحبت از درختانی است که در مسیر راهپیمایی کاشته شده اند و روزی دیگر سخن از اتوبوس و ساندیس و اضافه حقوق می کند! حتی گاهی سکه طلا می بیند در مشت های گره کرده ما که بی توجه به آن چه در بی بی سی و الجزیره و العربیه و انواع و اقسام پرس هایش به نمایش می گذارد تنها به یک صدا گوش می دهیم...ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم!


 



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در 8 ارديبهشت 1394


مگر امت من با تو چه كـــــــــرده اند...

روزى شيطان در گوشه مسجد الحرام ايستاده بود. حضرت رسول (صلى الله عليه و آله) هم سرگرم طواف خانه كعبه بودند. وقتى آن حضرت از طواف فارغ شد، ديد ابليس ضعيف و نزار و رنگ پريده ، كنارى ايستاده است ، فرمود:اى ملعون ! تو را چه مى شود كه چنين ضعيف و رنجورى ؟!

گفت : از دست امت تو به جان آمده و گداخته شدم . فرمود: مگر امت من با تو چه كرده اند؟

گفت : يا رسول الله ! چند خصلت نيكو در ايشان است ، من هر چه تلاش ‍ مى كنم اين خوى را از ايشان بگريم نمى توانم . فرمود: آن خصلت ها كه تو را ناراحت كرده كدام اند؟گفت :

 اول اين كه ، هرگاه به يك ديگر مى رسند سلام مى كنند، و سلام يكى از نامهاى خداوند است.  پس هر كه سلام كند حق تعالى او را از هر بلا و رنجى دور مى كند. و هر كه جواب سلام دهد، خداوند متعال رحمت خود را شامل حال او مى گرداند.

دوم اين كه ، وقتى با هم ملاقات كنند به هم دست مى دهند. و آن را چندان ثواب است كه هنوز دست از يك ديگر برنداشته حق تعالى هر دو را رحمت مى كند.

سوم ، وقت غذا خوردن و شروع كارها "بسم الله"  مى گويند و مرا از خوردن آن طعام و شركت در آن دور مى كنند.

چهارم ، هر وقت سخن مى گويند:  "ان شاءالله" بر زبان مى آورند و به قضاى خداوند راضى مى شوند و من نمى توانم كار آنها را از هم بپاشم ، آنان رنج و رحمت مرا ضايع مى كنند.

 



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در 8 ارديبهشت 1394


دلنوشته اي در حمايت از پيام آور حق "حضرت محمد(ص)"

بسم رب محمد صلی الله علیه وآله وسلم

سلام خدا برتوای پیام آورحق,ای رحمه للعالمین,رسول عشق ,سلام برتوای پیامبرخوبی ها,ای ختم المرسلین,ای عزیزترین خلق خدا

دلم شکست وقتی شنیدم دوباره مجنونی,تیردشمنی وبی خردی اش را به سوی این راه نشانه گرفته است تاشاید بتواند درمقابل دین الهی ووحدت اسلامی بایستد اما از وعده ی خداوند بیخبراست که فرمود:میخواهند نور خدا رابادهان خود خاموش کنند وحال انکه خداگرچه کافران ناخوش افتد نورخود را کامل خواهد گردانید.

پیامبر بزرگ اسلام آنقدر شان و مرتبتشان بالاست که چیزی از اعتبار ایشان نمیکاهد وروز به روز در نزد مردم عزیز تر میشوند زیرا همه ی ما میدانیم که سرچشمه ی نور ازهر بدی و زشتی پاک است واین نشریه هانمیتواند روح عظیم پیامبرمان را لکه دار کنند.پیامبر ما پدید آورنده خوبی وزیباییست وزمانیکه ایشان بدنیا آمدن بتهای خانه کعبه شکستند و چون شب فرا رسید فریادی ازآسمان شنیده شد که حق آمدوباطل رفت.

همه ی ما میدانیم که آمریکا وسران کفر ازوحدت مسلمانان و بیداری اسلامی هراسانند,پس ای مسلمان اینک چه جا ی نشستن!که سکوت تلخ تودر قبال این فتنه خود گناهی نابخشودنیست اکنون برخیز که هنگام غیرت است.

ای دستهای خبیث پشت پرده به یادداشته باش,تاآخرین قطره خونمان اجازه نخواهیم داد پرچم اسلام وناب محمدی به دست کفربیفتد وباجان و دل همیشه مدافع اسلام و دین خواهیم بود به امید الله.

لبیک یا رسول الله



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در 8 ارديبهشت 1394


حجاب در نظر حضرت زهرا (سلام الله علیها)

چند روایت درباره اهمیت حجاب در نظر فاطمه زهرا (علیهاسلام):
حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) نقل فرمود که:
روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه (علیهاسلام) برخاست و چادر به سر کرد.
رسول خدا فرمود:« چرا از او رو می‌گیری، او که تو را نمی‌بیند؟»
فاطمه عرض کرد:« او مرا نمی‌بیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمی‌بیند ولی بوی مرا که حس می‌کند.»
رسول خدا فرمود:«شهادت می دهم که تو پاره تن منی.»

روزی رسول خدا از اصحاب خود پرسید:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش کدام است؟» اصحاب نتوانستند جواب بدهند. این سؤال به گوش فاطمه (علیهاسلام) رسید. فاطمه فرمود:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش وقتی است که در خانه اش بنشیند (و خود را در کوچه و بازار، جلو چشم نا محرمان قرار ندهد.)»
وقتی رسول خدا این سخن را شنید، فرمود:« فاطمه پاره تن من است.»

امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‌فرماید: روزی رسول خدا از ما پرسید:« بهترین کار برای زنان چیست؟»
فاطمه (علیهاسلام) پاسخ داد:« بهترین کار برای زنان این است که مردان را نبینند و مردان نیز آنها را نبینند »
رسول خدا فرمود:« فاطمه پاره تن من است »

رسول خدا بعد از ازدواج فاطمه (علیهاسلام) کارها را بین او و علی (علیه السلام) تقسیم کرد و فرمود: کارهای منزل با فاطمه و کارهای خارج از منزل با علی.
فاطمه (علیها سلام) می‌فرماید:« هیچ کس نمی‌‌داند من چقدر خوشحال شدم که رسول خدا مرا از ظاهر شدن در پیش چشم مردان معاف کرد.»

روزی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به
اسماء فرمود:« چه بد است این تخته‌هایی که بدن مرده را برای تشییع جنازه روی آن می‌گذارند! زیرا وقتی زنی را روی آن قرار می دهند و پارچه ای بر بدنش می کشند، حجم بدن او معلوم است.»
اسماء گفت:« من که در حبشه بودم، می‌دیدم مردم آنجا تابوتی از چوب درست می‌کردند و مرده را داخل آن می‌گذاشتند.»
سپس اسماء با چوب خرما تابوتی لبه‌دار درست کرد و به فاطمه علیهاسلام نشان داد. حضرت فاطمه بسیار خوشحال شد و فرمود:« این خیلی خوب است. وقتی مرده را داخل آن قرار دهند و پارچه‌ای روی آن بکشند، دیگر معلوم نمی‌شود مرده مرد است یا زن.» و فرمود:« پس از مرگم، مرا در همین تابوت بگذارید.»



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در سه شنبه 8 ارديبهشت 1394


ببخشید، شما خدا هستید؟

با تشکر فراوان از

 

وبلاگwww.rozsamad.blogfa.com، چرا که تمام

مطالب 7اردیبهشت94ازاین وبلاگ گرفته شده است

پسرک ، در حالی ‌که پاهای برهنه ‌اش را روی برف جابه‌ جا می ‌کرد تا شاید سرمای برف‌ های کف پیاده ‌رو کم ‌تر آزارش بدهد ، صورتش را چسبانده بود به شیشه سرد فروشگاه و به داخل نگاه می ‌کرد .
شب کریسمس بود و هوا ، سرد و برفی . 

پسرک ، در حالی ‌که پاهای برهنه ‌اش را روی برف جابه‌ جا می ‌کرد تا شاید سرمای برف‌ های کف پیاده ‌رو کم ‌تر آزارش بدهد ، صورتش را چسبانده بود به شیشه سرد فروشگاه و به داخل نگاه می ‌کرد . 

در نگاهش چیزی موج می ‌زد ، انگاری که با نگاهش ، نداشته ‌هاش رو از خدا طلب می ‌کرد ، انگاری با چشم‌ هاش آرزو می ‌کرد . 

خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت ، کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک که محو تماشا بود انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه . چند دقیقه بعد ، در حالی ‌که یک جفت کفش در دستانش بود بیرون آمد .

- آهای ، آقا پسر !
پسرک برگشت و به سمت خانم رفت . چشمانش برق می ‌زد وقتی آن خانم ، کفش‌ ها را به ‌او داد . پسرک با چشم ‌های خوشحالش و با صدای لرزان پرسید :
- شما خدا هستید ؟
- نه پسرم ، من تنها یکی از بندگان خدا هستم !
- آها ، می‌ دانستم که با خدا نسبتی دارید !

 



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در 7 ارديبهشت 1394


حاج اقا و کودک فقر
ﺣﺎﺝ آقا ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺍﺯ ﺣﺞ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺧﻴﺎﺑﺎﻥ ﮐﻮﺩﮎ فقیری ﺭﺍ ﺩﻳﺪ ﮐﻪ ﻏﺬﺍﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ سگی ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻣﻴﮑﻨﺪ...
ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺭﻓﺖ ﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪ :
ﭼﺮﺍ ﻏﺬﺍﻳﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺣﻴﻮﺍﻥ ﻧﺠﺲ میدهی؟
ﮐﻮﺩﮎ ﺳﮓ ﺭﺍ ﺑﻮﺳﻴﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻣﻦ ﻫﻴﭻ حیوانی ﻧﺠﺲ ﻧﻴﺴﺖ این ﺳﮓ ﻧﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﻧﻪ ﻏﺬﺍ ﺩﺍﺭﺩ ﻫﻴﭻ ﮐﺲ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﮐﻤﮑﺶ ﻧﮑﻨﻢ ﻣﻴﻤﻴﺮﺩ
ﺣﺎﺝ آقا ﮔﻔﺖ :
ﺳﮓ بی ﺧﺎﻧﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ آیا ﺗﻮ میتوانی ﻫﻤﻪ آنها ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻧﺠﺎﺕ دهی؟ آیا ﺗﻮ میتوانی ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﻐﻴﻴﺮ دهی؟
ﭘﺴﺮ نگاهی ﺑﻪ ﺳﮓ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﻦ برای ﺍﻳﻦ ﺳﮓ ﻣﻴﮑﻨﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﻬﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻣﻴﺪﻫﺪ . .

 



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در 7 ارديبهشت 1394


خودسازی است نه اصلاح دیگران

مطمئن ترین اصل در زندگی ، خودسازی است نه اصلاح دیگران

دو آتش نشان وارد جنگلی می شوند تا آتش کوچکی را خاموش کنند. آخر کــــار وقتی از جنگل بیرون می آیند و میروند کنار رودخانه، صورت یکی شان کثیف و آلوده به خاکستر شده و صورت آن یکی تمیز
سوال : کدامشان صورتش را می شوید ؟

آن که صورتش کثیف شده به آن یکی نگاه می کند و فکر میکند صورت خودش هم همانند او تمیز است.اما آن که صورتش تمیز است می بیند که سرتاپای رفیقش غبار گرفته است و به خودش می گوید : حتما من هم کثیفم، باید خودم را تمیز کنم .

حالا فکر کنید چند بار اتفاق افتاده کــــه دیگران از رفتار بد ما و یا ما از رفتار بد دیگــران بـــه شستشو و پالایش روح خودمــان پرداخته باشیم .

"وقتی فرد مقابل ما مهربان و خوب و دوست داشتنی است کمی باید به خودمان شک کنیم."



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در 7 ارديبهشت 1394


کشاورز و الاغ پیر
کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد.
پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود.
مردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاک های روی بدنش را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد، سعی می کرد روی خاک ها بایستد.
روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد ...

نتیجه اخلاقی : مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم: اول اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند و دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود!



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در 7 ارديبهشت 1394


اقیانوس
درد من، درد من حصار برکه نیست، درد من زندگی با ماهیانی است که حتی یکبار، حتی یکبار به

 اقیانوس فکر نکردند، حتی یکبار به اقیانوس فکر نکردند . . .

 



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در 7 ارديبهشت 1394


فصل های زندگی
 
مردی چهار پسر داشت . آن ها را به ترتیب به سراغ یک درخت گلابی فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود . پسر اول در زمستان ، دومی در بهار ، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند . سپس پدر همه را فراخواند و از آن ها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند ، درخت را توصیف کنند .
پسر اول گفت : درخت زشتی بود ، خمیده و در هم پیچیده . پسر دوم گفت : نه . درختی پوشیده از جوانه بود و پر از امید شکفتن . پسر سوم گفت : نه . درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا و عطرآگین و باشکوه ترین صحنه ای بود که تابه امروز دیده ام . پسر چهارم گفت : نه !!! درخت بالغی بود پربار از میوه . پر از زندگی و زایش !
مرد لبخندی زد و گفت : همه شما درست گفتید ، اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده اید ! شما نمی توانید درباره یک درخت یا یک انسان بر اساس یک فصل قضاوت کنید . همه حاصل آنچه هستند و لذت ، شوق و عشقی که از زندگی شان برمی آید ، فقط در انتها نمایان می شود . وقتی همه فصل ها آمده و رفته باشند ! اگر در " زمستان " تسلیم شوید ، امید شکوفایی " بهار " ، زیبایی " تابستان " و باروری " پاییز " را از کف داده اید !
مبادا بگذارید درد و رنج یک فصل زیبایی و شادی تمام فصل های دیگر را نابود کند ! زندگی را فقط با فصل های دشوارش نبین ؛ در راه های سخت پایداری کن ، لحظه های بهتر بالاخره از راه می رسند !

 



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در 7 ارديبهشت 1394


خوشبختی
آدمی اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد به زودی موفق میگردد ولی او می خواهد خوشبخت تر از دیگران باشد و این مشکل است زیرا او دیگران را خوشبخت تر از آنچه هستند تصور میکند....

 

 



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در 7 ارديبهشت 1394


تقسیم پول و بیماری
 

مردی در حالی که به قصرها و خانه های زیبا مینگریست به دوستش گفت : وقتی این همه اموال رو تقسیم میکردند


، ما کجا بودیم ؟؟؟


دوست او دستش رو گرفت و به بیمارستان برد و گفت : وقتی این بیماریها رو تقسیم میکردند ، ما کجا بودیم ؟؟؟



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در 7 ارديبهشت 1394


ملا نصرالدین

 

روزی دوستی از ملانصرالدین پرسید: ملا، آیا تا به حال به فکر ازدواج افتاده ای؟

ملا در جوابش گفت: بله، زمانی که جوان بودم به فکر ازدواج افتادم.

دوستش دوباره پرسید: خب، چه شد؟

ملا جواب داد: بر خرم سوار شده و به هند سفر کردم،

در آنجا با دختری آشنا شدم که بسیار زیبا بود،

ولی من او را نخواستم، چون از مغز خالی بود.

به شیراز رفتم: دختری دیدم بسیار تیزهوش و دانا،

ولی من او را هم نخواستم، چون زیبا نبود.

آخر به بغداد رفتم و با دختری آشنا شدم که

هم بسیار زیبا و هم اینکه خیلی دانا و خردمند و تیزهوش بود،

ولی با او هم ازدواج نکردم.

دوستش کنجاوانه پرسید: چرا؟

ملا گفت: برای اینکه او خودش هم به دنبال چیزی میگشت، که من میگشتم.

هیچکس کامل نیست.

پس بیایید اینگونه نگاه کنیم:

مرد را به عقلش، نه به ثروتش

*

زن را به وفایش، نه به جمالش

*

دوست را به محبتش، نه به کلامش

*

عاشق را به صبرش، نه به ادعایش

*

مال را به برکتش، نه به مقدارش

*

خانه را به آرامشش، نه به اندازه اش

*

اتومبیل را به کاراییش، نه به مدلش

*

دانشمند را به علمش، نه به مدرکش

*

مدیر را به عمل کردش، نه به جایگاهش

*

نویسنده را به باورهایش، نه به تعداد کتابهایش

*

شخص را به انسانیتش، نه به ظاهرش

 



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در 7 ارديبهشت 1394


مشکلات و سختیهای بزرگ

     

در برابر مشکلات و سختیهای بزرگ٬

همچون کوههای سر به فلک کشیده محکم و استوار باشید و

به خاطر داشته باشید که :

تنها دلیل ترس کلاغها برای نزدیک شدن به مزرعه٬

فقط و فقط استقامت مترسک میباشد٬

نه شکل و قالب بیجان مترسک.

 



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در 7 ارديبهشت 1394


امامم دلم برایت تنگ است

دیدار با امام زمان عج

آیت الله سید محمد باقر ابطحی اصفهانی میگوید:

شبی در عالم رویا "امام زمان علیه السلام" را دیدم. به ایشان عرض کردم:

چه کنم که به شما نزدیک شوم؟

به زبان فارسی فرمودند:

" عملت را عمل امام زمان قرار بده ".

من به ذهنم رسید که یعنی: در مورد هر کاری ببین اگر "امام زمان علیه السلام"

این کار را میکند تو هم انجام بده.

عرض کردم: و هو الامل. این آرزوی من است.

پرسیدم:چه کنم که در این امر موفق باشم؟

فرمود:

"الاخلاص فی العمل" در کارهای خود اخلاص داشته باشید!

 

شیفتگان "حضرت مهدی علیه السلام" _ ج 1 ص     ۲۶۱

http://s5.picofile.com/file/8132787768/signbot_1_.gif



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در 25 فروردين 1394


هزار بمب به فرق سرم فرود آیدخراش ناخنی اما به کربلا نرسد

 

مهدی جان

زمانه بر سر جنگ است و خونریزی

کسی بجز تو به داد شیعه ها نرسد

دعا بکن گل نرگس که صدمه ای دیگر

به کاظمین و نجف یا به سامرا نرسد

هزار بمب به فرق سرم فرود آید

خراش ناخنی اما به کربلا نرسد



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در 25 فروردين 1394


بعدا توبه می کنیم

1_siBO1RZk_535.jpg



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در 25 فروردين 1394


السلام علیک یا مولود کعبه

دیدار با امام زمان عج



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در 25 فروردين 1394


علی ولی الله

دیدار با امام زمان عج



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در 25 فروردين 1394


من کنت مولاه فهذا علی مولا

دیداربا امام زمان عج
http://s5.picofile.com/file/8132787768/signbot_1_.gif



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در 25 فروردين 1394


علی وارث علم رسول الله

دیدار با امام زمان عج

 

غدیر یادآور عهد من و توست ،عهدى که سالهاست ما و پدران ما با همه وجود آن را پاس داشته ‏ایم.
غدیر داستان دیروز نیست،چراغى است که امروزمان را مى ‏افروزد و ولایت ، ریسمانى الهى است که همیشه وهمه جا ما را به سوى خود فرا مى ‏خواند،آنکه به این ریسمان الهى در آویزد از دنیا بگسلد؛ آنکه سایه پر مهر و بى بدیل ولایت رابر سر گسترد، سر بر آستان هیچ کس جز خدا فرو نیاورد.
هر که حق را با امام على، (ع)، و اولاد طاهرینش، بشناسد؛در میان قرائتهاى رنگ رنگ و پر فریب٬ سرگردان نگردد و آنکه عهدشکنان غدیر رابخوبى بشناسد، امروز نیز دست پر نیرنگ فرزندانشان را به یارى و بیعت در دست نگیرد.
غدیر على، هنوز هم چشمه اى لبریز از آب حیات و دریایى موّاج از کرامتها و فضایل است.
غدیر، دریایى از باور و بصیرت، در کویر حیرت و هامون ضلالت است تا کام جان هااز آن سیراب شود.
غدیر، یک کتاب مبین است، سندى براى تداوم خط رسالت در جلوه امامت.
 غدیر، براى تشنگان، چشمه زلال هدایت است، و براى ره گم کردگان، صراطى است.که به سنّت پیامبر منتهى مى شود.
غدیر، عید ولایت است.اگر امّت، غدیرها را پاس بدارند، عاشورا هاى مظلومیت و کربلاهاى خون و شهادت پیش نمى آید و خورشید امامت، در محاق خلافت قرار نمى گیرد.
امّت بى امام، و راه بى علامت و شب بى چراغ ، کشتى بى ناخدا، دشت بى چشمه، و . . . قنات خشکیده و بى آب! . . . 
رهشناس تر از «مولود کعبه» کیست؟ و قاطع تر از «ابوتراب» و پسندیده تر از «مرتضى» و والاتر از«على» کدام است؟
غدیر، نشان دادن خورشید به گرفتاران ظلمت است.
غدیر، روز تکمیل دین و اتمام نعمت است.
خجسته عید سعید غدیر خم، عید امامت و ولایت، بر دل دادگان آستان هدایت و شیعیان رهرو سعادت مبارک و تهنیت باد.



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در 25 فروردين 1394


عید سعید غدیر خم

 

خجسته عید سعید غدیر خم ، عید امامت و ولایت ، بر دل دادگان آستان هدایت و شیعیان رهرو سعادت مبارک و تهنیت باد.


http://s5.picofile.com/file/8132787768/signbot_1_.gif



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در 25 فروردين 1394


جوان و دوستي با خدا


جوان و دوستي با خدا

خداترسي، بهترين راه سازندگي




جوانان ميتوانند با صفاي دل و فكر و انديشة بيشتر كه در عظمت خدا و جهان آخرت دارند، نه تنها بر مشكلات زندگي پيروز شوند،

بلكه بر بيماريهاي روحي از قبيل پوچي، بيهدفي، دينگريزي و گرايش به مفاسد اجتماعي و اخلاقي چيره گردند

و گاهي همين حالات عرفاني، آن چنان آنها را متحول ميكرد كه نه تنها مورد تشويق و تقدير

پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و معصومين ـ عليهم السلام ـ قرار ميگرفتند؛ بلكه يادشان نيز در تاريخ جاويد مانده است.

اينكه توجه شما را به نمونههايي از اين بيداري جلب ميكنيم:

1.
اسحاق بن عمار گويد: از امام صادق ـ عليه السلام ـ شنيدم كه روزي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ پس از نماز

صبح، در مسجد چشمش به جواني افتاد كه از شدت بيخوابي پيوسته سر خود را بالا و پايين ميبرد.

او كه رنگش زرد گشته و اندامش لاغر و چشمانش فرو رفته و پوست بدنش به استخوانش چسبيده بود، در مقابل پيامبر قرار گرفت.

حضرت به او فرمود: اي حارث، چگونه صبح كردي؟

گفت: اي رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ، صبح كردم در حالي كه به يقين رسيدهام.

پيامبر كه از سخنش شگفت زده شده بود فرمود: بدان كه براي هر يقيني حقيقتي است، پس نشانه حقيقت يقين تو چيست؟

گفت: اي رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ همو است كه اندهگينم كرده و شبم را به بيداري كشانده



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در جمعه 29 اسفند 1393


:: خطبه ی بدون نقطه حضرت علی ابن ابیطالب (ع)
:: سخنان پیامبر درباره ماه مبارك رمضان
:: فضيلت ماه مبارك رمضان
:: ماه رمضان
:: روزه قلب
:: درهای رحمت الهی
:: کلیپ نیمه شعبان ۱۴۳۵-علی فانی
:: فضیلت واعمال ماه شعبان
:: اعیاد شعبانیه مبارک باد
:: ولادت امام علی(ع) مبارک باد
:: مدح بسیار زیبای امام علی (ع)
:: عناوین مقالات درس بررسی موارد خاص
:: اعمال ماه رجب المرجب
:: آسان گیری در ازدواج وزندگی
:: جوانان در کلام رهبر
:: حجاب در نظر حضرت زهرا (سلام الله علیها)
:: مقدمه
:: نگاه اسلام به آشنايي بين دختر و پسر پيش از ازدواج
:: کي مي توان ازدواج كرد؟
:: درس هايي از ازدواج حضرت زهرا (س) و حضرت علي (ع) براي خانواده‌ها
:: چند سوال مهم براي جلسات خواستگاري
:: ازدواج عاملي براي دستيابي به روزي
:: ازدواج از ديدگاه سه دين بزرگ الهي
:: نیازهای جوانان و نوجوانان
:: آموزش مهارت های زندگی ( ویژه جوانان و نوجوانان)
:: مشکلات نوجوانی و راهکارهای عملی والدین
:: مطالعه انحرافات و كجروي هاي اجتماعي
:: آیا استقلال دادن به نوجوان كار درستی است
:: مقدمه‌ای بر رفتارشناسی نوجوان
:: نقش خانواده در پیشگیری از انحرافات اجتماعی فرزندان
:: کنترل رفتارهاي ناهنجار در نوجوانان
:: جوان وجواني5
:: جوان وجواني4
:: جوان وجواني3
:: جوان وجواني2
:: جوان از نگاه امام خمینی رحمه الله
:: جوان وجواني1
:: جوان و دوستي با خدا
:: اهمیت دوران جوانی
:: جوان و آسيب هاي اجتماعي
:: جوان و آموزه‏هاى تعالى‏بخش
:: جوان و زمینه‌های انحطاط
:: جوانی دوره ای سرشار از انرژی
:: چگونه می توان میان جوان و نماز پیوند آفرید؟
:: ویژگی های جوانی و شیوه های صحیح بهره مندی از آن (2)





تقدیم به همه مهدی باوران و مهدی یاوران




:: مهر 1394;
:: تير 1394;
:: خرداد 1394;
:: ارديبهشت 1394;
:: مهر 1393;
:: شهريور 1393;
:: اسفند 1391;
:: بهمن 1391;
:: آبان 1391;
:: اسفند 1390;
:: بهمن 1390;
:: دی 1390;

صفحه نخست | ايميل ما | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ |پروفایل مدیر وبلاگ | طراح قالب

Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by javanenab